نرو نرو، سفر نكن
رفتنِ تو ترانه نيست
تو دفترِ ترانههام
هيچ شعرى عاشقانه نيست
منو به دستِ حادثه
نده عزيزِ روزگار
از دلِ من سفر نكن
نرو منو تنها نذار
آخه اگه چشماى تو
منتظرِ من نباشه
دستاى سردِ روزگار
غمِ تو چشام مىپاشه