خيلي بي معرفتي
مارو باش خيال مي كرديم كه همه يارو رفيقن
اگه اين رسم رفاقت قديميه كه بري پيدات نشه خيالي نيست
بااين كه سر نزدي ولي دلم نيو مد دو تا جك برات نفرستم
امتحان تاريخمعلم تاريخ: آهاي! تو كه با آن قد درازت ته كلاس ايستاده اي و بر و بر من را نگاه مي كني، بگو اسكندر مقدوني كه بود.- نمي دانم.- چه كسي ناصر الدين شاه را كشت؟- نمي دانم.- پس با اين وضع چطور مي خواهي امتحان تاريخ بدهي؟- من كه نمي خواهم امتحان بدهم. آمده ام بخاري كلاس را تعمير كنم.
مسأله كوچكدو نفر از كاركنان راه آهن با هم صحبت مي كردند.اولي مي گويد: «شنيدي پرويز را اخراج كردند.» دومي: «آره، مي گويند بي اجازه وارد اتاق رئيس شده بود.»اولي: «اي بابا به خاطر مسأله به اين كوچكي؟» دومي: «آخر او با لوكوموتيو وارد اتاق رئيس شده بود!»